در ابتدای قرن جدید مساله این بود که چگونه مشتریان تلفنهای همراه به طور موثری با برنامههای موبایلی ارتباط برقرار کنند. کاربران چیزهای زیادی برای دیدن و تجربه کردن و زمان کمتری برای تصمیمگیری و واکنش دارند. همهی ما از پیامهای نامرتبط و زیاد در ایمیلمان گلهمند هستیم و زمانی را به جدا کردن و یافتن پیامهای مورد علاقهمان اختصاص میدهیم. گاهی هم منتظر پیام مهمی هستیم و دوست داریم به محض رسیدن پیام از آن مطلع شویم.
به عنوان صاحب کسب کار این پرسش وجود داشت که چگونه مشتریان با اطلاعاتی که دوست دارند و میخواهند دنبال کنند، بهروز شوند؟ پستهای وبلاگ، اخبار، پیشنهادات محصول و غیره محتوای مناسبی برای کاربران است؟ چگونه باید این اطلاعات را عرضه کرد؟ آیا گرفتن اطلاعات شخصی مشتریان نظیر شناسههای ایمیل، نامها و سایر جزئیات راه مناسبی برای ارتباط با مشتری است؟ برای همه این سوالها باید جوابی پیدا میشد تا راهی مناسب و موثر برای تعامل بین کاربر و موبایل برقرار میشد. یکی از این روشها ارسال پوشنوتیفیکیشن بود اما اولین سرویس پوشنوتیفیکیشن را چه شرکتی برای موبایل ارائه کرد؟
بلکبری، ارسالکنندهی اولین پوشنوتیفیکیشن
در اولین سالهای قرن جدید یعنی سال 2003 میلادی زمانی که موبایلها به تازگی میتوانستند به شبکه جهانی اینترنت وصل شوند، یک شرکت آمریکایی به نام RIM یا Research In Motion که بعدها به بلکبری تغییر نام داد در تلاش بود تا برای پیامهای ارتباطی موبایلی گوشیهای بلکبری یک رابط گرافیکی طراحی کند.
برای نخستین بار در این شرکت بود که مهندسان به ارائه سرویسی برای اصلاح و کاربرپسندتر کردن پیامهای تعاملی بین موبایل و کاربران اقدام کردند و برای اولین بار نوتیفیکیشنهای سیستمی، برای ایمیل طراحی کردند. آنها این سرویس را push نامگذاری کردند.
به محض دریافت ایمیل، سرویس پوش نوتیفیکیشنی کوچک روی صفحه نمایشگر موبایل کاربر ظاهر میشد و او را از دریافت ایمیل مطلع میکرد. به این ترتیب همیشه کاربر بهروز بود بدون اینکه لازم باشد هر لحظه به ایمیلش سرکشی کند. این برای بلکبری یک انقلاب بود و یکی از ویژگیهایی بود که باعث میشد مردم گوشیهای بلکبری را انتخاب کنند.
چرا پوشنوتیفیکیشن باعث فروش بیشتر گوشیهای بلکبری شد؟
زمانی که هنوز پیامرسانها و شبکههای اجتماعی به شکل امروزی وجود نداشتند ایمیل مهمترین ابزار ارتباط در فضای دیجیتال محسوب میشد. صاحبان کسب و کار برای ارتباطات فوری و مهم بین المللی از ایمیل استفاده میکردند و برخی مواقع مجبور بودند هر لحظه ایمیلشان را چک کنند تا پیام مورد نظر را دریافت کنند. همچنین در تعداد ایمیلهایی که میشد بررسی کرد، محدودیت وجود داشت. این محدودیت به این دلیل بود که درخواستی برای سرورها فرستاده میشد و پس از آن آخرین ایمیل مورد جستجو قرار میگرفت. این کار زمانبر بود و بعد از آن، داده های به روز شده به مشتری ارسال میشد. این زمان انتظار کابوسی برای کاربران تجاری بود و حالا بلکبری توانسته بود این مشکل را حل کند. کاربران بلکبری فورا ایمیلها را دریافت و پاسخ میدادند و صرفهجویی زیادی در زمان و هزینه میشد. بلکبری مثل کیک (نماد کالای پرمصرف و پرفروش) فروش میرفت و داشتن آن برای تاجران به یک ابزار ضروری در سفر تبدیل شده بود.
اما این دستاورد ناشناخته نماند و عده زیادی از مهندسان اهمیت سرویس پوش نوتیفیکیشن را درک کرده بودند. یکی از این افراد مردی بود که دنیای موبایل و تکنولوژی را متحول کرد. استیو جابز!
پوشنوتیفیکیشن در گوشیهای اپل
در ژوئن 2009 اپل آپدیت جدیدی برای گوشیهای سری آیفون ارائه کرد. نسخه ios 3.0 تجربههای جدید کاربری برای صاحبان گوشیهای اپل داشت. در این نسخه اپل برای اولین بار از سرویس پوشنوتیفیکیشن استفاده کرد و آن را Apple Push Notification Service یا به اختصار APNS نامید. کاربران اپل مانند بلکبری روی گوشیهای خود پوشنوتیفیکیشن دریافت میکردند. در این زمان پوشنوتیفیکیشن راهی پذیرفتهشده و مناسب برای برقراری ارتباط تعاملی بین گوشیهای تلفن همراه و کاربر بود. این سرویس باعث شده بود مخاطبان برای چک کردن ایمیل، خواندن یک خبر، خرید از یک فروشگاه یا شرکت در یک مسابقه صرفا منتظر یک پوشنوتیفیکیشن روی گوشیهایشان باشند.
بلکبری برای کاربران تکنولوژی جذابی ارائه کرد، اپل آن را تبدیل به جریانی اصلی در آپدیتهای خود کرد و اندروید گوگل خیلی زود با آن تطبیق یافت تا عملا هیچ راهی برای تعامل با تلفن همراه به جز پوشنوتیفیکیشن برای کاربران باقی نماند. گوگل یک سال پس از اپل در سال 2010 سرویس پوشنوتیفیکیشنش با نام Google Cloud to Device Messaging یا C2DM را ارائه کرد و در سال 2012 آن را به سرویس Google Cloud Messaging یا GCM ارتقا داد.
تکمیل شدن پازل سرویس پوشنوتیفیکیشن با امکان ارسال پوش وب
آگوست 2013 گوگل برای نخستین بار سرویس پوشنوتیفیکیشن را برای مرورگر کروم نیز عرضه کرد. گوگل که در همان سال تکنولوژی GCM را برای کاربران اندروید عرضه کرده بود، به کاربران وب و موبایل اطمینان داد که تکنولوژی GCM به عنوان یک ویژگی برای مرورگر کروم هم قابل استفاده است و صاحبان کسبوکار میتوانند از آن برای ارسال پوشنوتیفکیشن به مخاطبان وب خود استفاده کنند.
انقلاب اپل با دکمههای تعاملی
در سال 2014 اپل دکمههای تعاملی را به سرویس خود اضافه کرد. این دکمهها به کاربران این امکان را میداد تا درصورت تمایل به صفحهی فرودی که ارسال کننده طراحی کرده بود، هدایت شوند و در واقع تعامل کامل میان فرستنده و گیرندهی پیام برقرار شود. مدت کوتاهی پس از آن، اپل امکان ارسال پوشنوتیفیکیشن به ساعتهای هوشمند اپل را هم فراهم کرد. در این زمان پوشنوتیفیکیشنها در مراحل مختلفی در قالبهای محتوایی، امکانات شخصیسازی شده و رابط گرافیکی بهبود مییافتند و تبدیل به ابزاری دوستداشتنی برای صاحبان اپلیکیشنها شده بودند.
سرویس یکپارچهی موبایلی گوگل
همان طور که در این مطلب از بلاگ پوشه خواندید در کنفرانس 2016 گوگل سرویس فایربیس را بهعنوان سرویس یکپارچه خود برای موبایل معرفی کرد و سرویسهای قبلی مربوط به موبایل را به سرویس فایربیس منتقل کرد. یکی از این سرویسها همان GCM است که به FCM تغییر نام داد. FCM از همان ساختار قبلی GCM استفاده میکند با این تفاوت که برخی از موارد مانند تکرار جهت ثبت نام کاربر در سرورهای GCM را که توسعهدهنده باید آنها را پیادهسازی میکرد، حذف شده و خود FCM آنها را انجام میدهد.
در سال 2016 نه تنها گوگل سرویس خود را از GCM به FCM یا Firebase Cloud Messaging تغییر داد بلکه با پیاده سازی FCM، روند راهاندازی سرویس پوشنوتیفکیشن واضح و ساده شد. هنگامی که توسعهدهندگان برنامهها توان بالقوه این فنآوری را دیدند و شروع به ارسال پوشنوتیفیکیشن کردند، توانستند مخاطبان زیادی را برای برنامههای خود جذب کنند و صاحبان وبسایتها هم در مرورگرهای دیگر به دنبال انجام این کار بودند. در واقع، با استفاده از سرویس پوش نوتیفکیشن یک کانال بازاریابی کاملا جدید ایجاد شده بود.
پوشنوتیفیکیشن همچنان یک ابزار محبوب برای برنامهنویسان و بازاریابان دیجیتال است و شرکتهای معتبری در خارج و داخل کشور خدمات پوشنوتیفیکیشن ارائه میدهند.
تایملاین پوشنوتیفیکیشن
منابع :
https://www.urbanairship.com
http://pushcrew.com